عرفان عرفان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

عرفان قشنگترین بهانه زیستن

علایق جدید

 سلام یکی یدونه مامان یه ٣یا٤ ماهی هست که خیلی به عروسکات از نوع حیواناتش علاقه نشون میدی مخصوصا به باب اسفنجی همیشه موقعی که لباس تنت میکنم میدوی طرف ویترین عروسکات وبا یکم فکر میگی این تا بهت بدم وبعد میدویی طرف بابایی ومیگی دد هر روز هم یکی از اونها را دنبال خودت میاری بیرون ولی تواین همه به باب اسفنجی علاقه بیشتری داری وحتی موقع خواب هم بغلش میکنی ومیخوابی جدیدا به کارتون عصر یخبندان ٤ هم علاقه شدیدی نشون میدی وبهش میگیی بببو ویه مدت که روزی ٥یا ٦بار در روز باید میدیدی وتا برات میذاشتم تا اخرش از پای تلویزیون تکون نمیخوردی وبعد دیگه خودم حتی از صدای شخصیت هاش هم حالم بهم میخورد از بس صداشون شنیده بودم والان...
21 مرداد 1392

تلفظ کلمات

لیا←مامان بابایی←بابا مادر←مادر دای یعیید←دایی سعید سندای←زندایی مسا←مهسا نانایی←سارینا عم مچی←عمو مجید وفور←بابا غفور حامچ←حامد ننس←نرگس ننین←نسرین توتو←انواع پرنده توپ←توپ ابو←ابو موتو←موتور ماشی←ماشین کفش←دبوشا دوابرو←مدادودفتر درشا←در هر چیزی دخ←چرخ  هبا←هواپیما اوشی←گوشی سوسده←سوسک فعلا تا همین قدر توذهنم بود ولی دیگه تقریبا همه کلمات را میگی وهرحرفی هم بقیه بزنن تکرار میکنی ولی من عاشق اون کلمه هایی هستم که اشتباه ت...
10 مرداد 1392

گردش های این چند روز

  سلام دردونه مامان امروز فقط اومدم عکس گردش هایی که این چند روز رفتیم بذارم از همون اول که وارد شهر بازی شدیم میگفتی توتو بابایی هم سریع رفت بلیطش گرفت استخر توپ هم خیلی دوست داشتی واگه یه توپ از استخر میوفتاد بیرون سریع میدویدی مینداختی تو استخر قربون پسر تمیز خودم برم من بعد هم که مهسا ومهلا رفتن ماشین برقی سوار بشن که شما پشت سر هم داد میزدی مسا  ماشی (مهلا را بلد نیستی تلفظ کنی به هر دوتاشون میگی مسا)اون اقا هم اجازه نمیداد حتی بامن سوار بشی وگفت مسئولیتش با خودتونه منم گفتم باشه وشما حسابی بهت خوش گذشت وذوق کردی چند روز پیش هم با دایی سعید ودایی احمد رفتیم پارک یه قسمتی از پارک فواره زده بودن بچه ها...
3 مرداد 1392
1